مجری : کجا بودی پسر عمه زا؟
پسرعمه زا: رفته بودم کتابخونه که درسامو بخونم دیگه!
مجری: کتابخونه بودی یا استخر؟
پسرعمه زا: کتابخونه
مجری: پس چرا مایو پاته؟
پسرعمه زا: آخه میخواستم غرق درس خوندن شم!
مجری: میدونی وقتی دروغ میگی دماغت دراز میشه؟
پسرعمه زا: فدای سرت،خواستم برم دانشگاه عملش میکنم!
مجری: ینی پینوکیو آخرش آدم شد تو نشدی!
پسرعمه زا: اون یه فرشته مهربون پیشش بود انگیزه داشت، من بدبخت دارم با گاو و گوسفند زندگی میکنم، همینی که هستم هم از سرتون زیاده!

:)
6 امتیاز + / 0 امتیاز - 1394/01/21 - 18:20 در خنده بازار
پیوست عکس:
index.jpeg
index.jpeg · 208x143px, 5KB
دیدگاه
Mohammad65

:d

1394/01/22 - 07:46
bamdad

:)

1394/01/22 - 19:25